آریاآریا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره

نوشته های من برای زندگی

بازیهای روزهای زمستانی در منزل - شماره یک

به نام خدا  یه سلااااام و درود مخصوص می فرستم به همه مادرهای خانه داری که همیشه توی خونه هستند و مشغول رسیدگی به بچه ها ، یه سلام و درود مخصوص می فرستم برای اون دسته از مادرانی که دور از خانواده و در غربت ، خانه دار هستند و بدون اینکه بتونن رفت و آمد خاصی داشته باشن به تنهایی هر روز باید بچه شون رو سرگرم کنن می دونم که چقدر تنهایی سخته ، اینکه آدم توی غربت حوصله اش سر بره و دلش برای یه مهمونی و رفت و آمد لک زده باشه ولی دستش به جایی بند نباشه و تازه یکه بچه هم داشته باشه که نیاز داره مدام باهاش بازی کنه و مادر به تنهایی نقش خاله و عمه و عمو و دایی و دختر خاله و پسر خاله و .... ایفا کنه خودش به تنهایی جواب گوی همه نیازهاش باشه یک...
30 دی 1392

بازیهای روزهای زمستانی در منزل - شماره دو

به نام خدا    14- بخشی لذت بخشی از سرگرمی من و آریا در منزل توسط کتاب هست ، اعم از کتاب قصه یا کتابهای کار برای نمونه من دو مجموعه کتاب رو پیشنهاد می دم که هم جذاب هستند و هم آموزنده ، هم سرگرم کننده، هم قابل رنگ آمیزی برای کودکان علاقه مند به رنگ آمیزی و هم تقویت خیلی چیزها در کودک با اسم کتابهای پیش آمادگی معروف هستند ، بیشتر برای بچه های مثل آریا که مهد کودک نمی رن ، لازم به نظر می رسه که مادر خودش توی خونه اینها رو انجام بده ، البته من تاکید می کنم که ما هر کاری می کنیم در جهت شادابی و نشاط و سرگرم شدن کودکه و فعالیت هایی رو انجام می دیم که اون خودش متمایله ، آریای ما به این جور کتابهای سرگرمی علاقه داره ، به نظرم کم کم ب...
29 دی 1392

32 سالگی !

به نام خدا    پیشاپیش از شاد نبودن این پست های اخیرم خیلی عذر می خوام اگر باعث گرفتگی خاطر شما شدم قول می دم توی پستهای بعدی به خوبی جبران کنم من خوبم ، دوستی گفته به نظر افسرده ام ، اما اینطور نیست به نظرم آدم همیشه باید بین دو لحظه باشه ( غم و شادی ) نه چنان در غم فرو بره که از زندگی باز بمونه و نه چنان در شادی غرق باشه که سرخوش عمل کنه باز هم عذر می خوام و قول می دم اگر بشه همین امروز جبران کنم اینها رو نوشتم که بگم برای دوستانم خیلی ارزش قائلم و دوست ندارم از من رنجیده بشن امروز من 32 ساله شدم  کسی میگفت : این شمعی که در سالروز تولد روی کیک تولد میگذارن و بعد فوت می کنن و در سالروز تولد ، روشنایی ...
28 دی 1392
29176 0 14 ادامه مطلب

دوستان و مخاطبانم

به نام خدا سلام دوستان و مخاطبان خاموش و روشن عزیزم ، از اینکه به من لطف داشتید و پیگیر وب من بودید ممنونم ، اینها لطفهایی هستند که واقعا آدم از عهده سپاسش بر نمیاد و امیدوارم همین تشکر زبانی من رو بپذیرید دوستان من در این وبلاگ ممکن است که من بعضی مطالبم رو به صورت رمز دار بنویسم و اینکه مطلبی باشه که نظر دوستان و مخاطبانم رو بخوام در مورد اون بدونم ، پس خواهش می کنم اگر زمانی من پست رمز داری نوشتم ، محبت کنید و زحمت وارد کردن رمز رو بکشید و درباره مطلبی که بابت اون به راهنمایی و نظر شما دوستان و مخاطبانم هم احتیاج دارم، نظر بدهید البته در این جور مواقع من سعی می کنم شخصاً به وب شما اومده و تقاضای گرفتن اندکی از وقت خیلی خیلی گ...
21 دی 1392

کودکان بهتر می بینند

به نام خدا امام على علیه السلام : ھر كس در خردسالى بپرسد ، در بزرگ سالى پاسخ مى دھد .   پسرکمون به صورت اتفاقی ، جائی ، یکی از عکسهای BATMAN رو دیده در حالیکه نمی دونه این چیه و کیه و اسمش چیه ، میگه: مامان ! آدم که شاخ نباید داشته باشه ؟ گفتم : بله مامان همین طوره ، آدم که نباید ! شاخ داشته باشه ! و بعد با اکراه از تصویر  گذشت خودم به شخصه هیچ وقت علاقه ای به کارتون و فیلم های تخیّلی و بزن و بکش و همراه با حرکات و رفتارهای دور از واقعیت نداشتم ، الان هم ندارم، مثلا حتی این فیلمهای کره ای یا چینی که پُره از حرکات رزمی که یهو می بینی از سقف این خونه میپره رو اون خونه و یا خیلی حرکات اغراق آمیز دیگه که واقعیت ...
19 دی 1392

حاجت از آن در طلب که رحمت او اگر ببند یک در هزار بگشاید

به نام خدا سلام ماه های ماتم به سرآمد و ماه ربیع الاول رسید ماهی که در آن خاتم پیامبران ، محمد مصطفی که سلام و درود خدا بر او باد متولد شد ماهی که در آن پیام آور مهربانی ها با حضرت خدیجه کبری ازدواج نمود و لقب اولین زن مسلمان رو به خود گرفت ماهی که در آن آیه شریفه  «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَئُوفٌ بِالْعِبادِ; بعضى از مردمِ (با ايمان و فداکار) جان خود را در برابر خشنودى خدا مى فروشند; و خداوند نسبت به بندگان مهربان است» در حق اميرالمومنين (ع) نازل شد. برای آن شبی که امیر المومنین در بستر رسول خدا خوابید و تا همیشه ی تاریخ، امیر و سرور مومنین شد ماهی که در آن ام...
14 دی 1392

وداع های جانسوز

به نام خدا    در روز قیامت چیزی سنگین تر از خوش اخلاقی در ترازوی اعمال بنده نیست                                                                                                    پیامبر اکرم (ص) آنچه را که براي خود مي‌پسندي براي ديگران هم بپسند و آنچه را که براي خود نمي‌پسندي براي ديگران هم نپسند                     &n...
10 دی 1392

وقتی بچه فیلش یاد هندوستون می کنه !

به نام خدا        بی شک برای همه مادران گرامی پیش اومده که بچه شون به واسطه شنیدن کلمه ای یا دیدن چیزی به قول معروف فیلش یاد هندستون کرده ! از قضا اگر اون چیزی رو هم که بعد از قرنی به یادش اومده در دسترس نباشه یا نداشته باشی یا نتونی بهش بدی باید مثل همیشه هنرمندی و خلاقیت مادرانه به خرج بدی تا فیلش از خاطرات هندوستان برگرده   بله این درّ و گوهر و مرواریدی که چیک چیک از چشمان دلبندمان می چکد به خاطر عکس پروفایل وبلاگ مرجان عزیز می باشد که علی جان را درحالیکه در چادر می باشد نشان می دهد و های های گریه می کند برای کلبه ای که داشت و در منزل قبلی مان برپا بود و به دلیل حمله سوسک ها به تار و پور خانه مجبور...
8 دی 1392

بوسه هایی برای بابا

به نام خدا سلام دوست دارم مثل روال قبل گاهی کتابهایی که پسرجانم با اون خاطره های زیبایی داره و دیگه اینکه در بیان داستانش خلاقیتی به خرج رفته باشه رو به رسم یادگار و خاطره همراه باعکس درج کنم کتاب : بوسه هایی برای بابا با موضوع ارتباط با پدر - بهانه گیری های بچه ها در هنگام خواب و آشنایی با حیوانات به صورت بسیار جذاب و خلاق این کتاب رو وقتی آریاجان دو سال داشت خریدم و هنوز هم جزو کتابهای دوست داشتنی وقت خوابش محسوب میشه و نکات خوبی رو هم ازش یاد گرفت توی این کتاب نحوه رفتار خلاقانه یک پدر در قالب یک خرس برای نزدیک کردن بچه خرس به خواب ضمن انجام همه کارهایی که باید بچه خرس تا قبل از خوابیدن انجام بده رو نشون می ده نشون می ده که ...
7 دی 1392

بی تو قفس با آسمان فرقی ندارد

بی تو قفس با آسمان فرقی ندارد بود و نبود این جهان فرقی ندارد وقتی نباشی این و آن فرقی ندارد دیگر بهارم با خزان فرقی ندارد دیگرچه فرقی می کند قحطی آب است دریا بدون تو برای من سراب است تو قول دادی آشنای هم بمانیم شانه به شانه پا به پای هم بمانیم تا دست دردست عـصای هم بمانیم تا آخرین لحظه برای هم بمانیم از روی تل دیدم سوی گودال رفتی اینقدر دست و پا زدی از حال رفتی خواهـر بمیرد که دگر یاری نداری تنها شدی و هیچ غمخواری نداری دور و برت حتی عزاداری نداری خواهر اسارت میرود کاری نداری جان برادر صبر هم اندازه دارد زینب برای چند غم اندازه دارد انگار خاک کربـلا آتش گرفته موی تمام بـچه ها آتش گرفته از تشنگی لبهای ما آتش گرفته ...
2 دی 1392
1